.: درد دلـــهای حضرت امیر (ع) 24 :.
«هرگونه نشر و کپی برداری از مطالب بدون ذکر منبع و آدرس وبلاگ شرعاً جایز نمی باشد.»
درد دل های حضرت امیرعلیه السلام.
ادامه خطبه۱۲۱
وصف یاران شهیدی که وفاداربودند:
کجاهستندمردمی که به اسلام دعوت شده وپذیرفتند،قرآن تلاوت کردندومعانی آیات راشناختند،
به سوی جهادبرانگیخته شده چونان شتری که به سوی بچه خودروی می آوردشیفته جهادگردیدند،شمشیرهاازنیام برآوردند،وگرداگردزمین راگروه گروه،صف به صف،احاطه کردند،بعضی شهید وبرخی نجات یافتند.
هیچ گاه اززنده ماندن کسی درمیدان جنگ شادمان نبودند،ودرمرگ
شهیدان نیازی به تسلیت نداشتند،
باگریه های طولانی ازترس خدا،چشم هایشان ناراحت،وازروزه داری فراوان،شکم هایشان لاغر و به پشت چسبیده بود.
لبهایشان ازفراوانی دعاخشک،ورنگ های صورت ازشب زنده داری ها زرد،وبرچهره هایشان غبارخشوع وفروتنی نشسته بود.
آنان برادران من هستندکه رفته اند،وبرماست که تشنه ملاقاتشان باشیم،وازاندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان بگیریم!
امامن به شماگفتم که:این توطئه ظاهرش ایمان وباطن آن دشمنی وکینه توزی است؛آغازآن رحمت وپایان آن پشیمانی است؛
پس درهمین حال به مبارزه ادامه دهید،وازراهی که درپیش گرفته ایدمنحرف نشوید، ودرجنگ دندان بردندان بفشارید، وبه ندای هیج ندادهنده ای گوش ندهید، زیرااگرپاسخ داده شوندگمراه کننده اند،
واگررهاگردندخواهروذلیل شوند، که همواره چنین بود…
امادریغ‼ شماهارادیدم که به خواسته های شامیان گردن نهادید، وحکمیت راپذیرفتید.
سوگندبه خدا اگرازآن سربازمی زدم مسوول پی آمدهای آن نبودم، وخداگناه آن رادرآن پرونده من نمی افزود..
به خداسوگنداگرهم حکمیت رامی پذیرفتم به این کارسزاوارپیروی بودم، زیراقرآن بامن است، ازآن هنگام که یارقرآن گشتم، ازآن جدانشدم.
«ادامه دارد»