.: درد دلـــهای حضرت امــیر (ع) 1 :.
«هرگونه کپی برداری و انتشار مطلب بدون ذکر منبع شرعاً جایز نمی باشد و نویسنده رضایت ندارند.»
اولین شکوائیه حضرت در خطبه سوم معروف به (شقشقیه) آمده است، و چون معمولاً خطب طولانی است و برای حفظ مصلحت های مدنظر مقام عظمای ولایت فعلاً بصورت گلچین فرازهایی از هر درد دل رو تقدیمتون میکنیم. تا خدا چه خواهد.
****
آگاه باشید! به خدا سوگند…. جامه خلافت را برتن کرد درحالیکه می دانست، جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب، که دور آن حرکت می کند.
او می دانست که سیل علوم، از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه ها، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد…!!!
پس من ردای خلافت را رها کرده، و دامن جمع نموده، و از آن کناره گیری کردم… و در این اندیشه بودم، که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم؟!؟!
یا در این محیط خفقان زا، و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟!
که پیران را فرسوده … جوانان را پیر… و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد… .
پس از ارزیابی درست صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم… پس صبر کردم در حالیکه گویا « خار در چشم و استخوان در گلوی من» مانده بود.. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند…
« ادامه دارد »