مولای غریب من....
مولا جان! قسم به نامت ـ که زیبایی تمام هستی در آن نهفته است ـ ، معنایی برای دل، برای «عشق»، برای اشک و تماشا، نمی ماند؛ اگر جرعه ای از زلال محبتت را نمی چشیدیم!
مولای من! مهربانی نگاهت، مثل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، سخاوت دست هایت، مثل علی علیه السلام و شهامت کلامت، مثل فاطمه علیهاالسلام بود. مولاجان! امروز، تمام هستی خود را به پای اشکی می فشانیم که با یاد تو، از گونه هایمان جاری ست؛ تا دل به مویه های غریبانه بقیع بسپارد.
ای خفته در پناه تاریخ، بقیع! آیینه نمای آه تاریخ، بقیع!
مصداق تمام غصه هامان هستی مظلوم ترین نگاه تاریخ، بقیع!
مولاجان! با یاد تو، دل ها شکسته می شوند و با نام تو، اشک ها جاری! تو را به دل های شکسته؛ تو را به اشک های جاری! ما را جرعه ای زیارت، بچشان؛ که اشک هامان نذر آستانه توست.