.: گوهرشاد 4 :.
12 مرداد 1397 توسط خادم الشهدا
بسم الله الرحمن الرحیم مریم عبدالمالکی داستان گوهرشاد قسمت 4 تو همین فکرها آروم حصیر رو زدم کنار، سرمو آوردم بالا یه نگاه به دور و برم انداختم. کسی حواسش به من نبود. خواستم بلند بشم که همون سربازه حمید بهم نگاه کرد و اشاره داد؛ صبر کنم. میخواست جلو اون… بیشتر »