معاونت فرهنگی مدرسه علمیه کوثر

اللهم عجل لولیک الفرج
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

.: ببخشید نبودم.... :.

12 مرداد 1397 توسط خادم الشهدا

همراهان گرامی! سلام و نیمه شب بخیر.

ببخشید یه مدت خیلی درگیر بودم و علاوه بر اون چند وقتی هم به اینترنت دسترسی نداشتم.

راستش درگیر امر خطیر اسباب کشی و نقل مکان بودم. انشاءالله از این به بعد در خدمتتون هستم.

امیدوارم عفو بفرمایید.

اینم ادامه درد دلــهای حضرت امیر (ع) که تقدیم شما بزرگواران و همراهان عزیز میشه.

«وَ مِنَ اللهِ تَوفیق»

 نظر دهید »

.: گوهرشاد 3 :.

26 تیر 1397 توسط خادم الشهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

مریم عبدالمالکی

داستان گوهرشاد قسمت 3

” قبل از شروع لازم دیدم یه عذر خواهی بکنم بابت تأخیر در ارسال قسمت سوم یه کم سرم شلوغ بود انشاء الله به لطف و بزرگی خودتون بر من می بخشید.”

داشتم سکته می کردم؛ زبونم بند اومده بود و دهنم باز مونده بود.

سربازه که انگار فهمیده بود حالم خیلی بده ولی سالمم و تیر نخوردم یه نگاهی به دور و برش انداخت کسی پیشش نبود. آروم  سرشو آورد پایین تر و با صدای آروم تر گفت: « تو اینجا چکار می کنی پسر؟ مگه نمی بینی چی به سر مردم آوردن؟!»

هیچی نگفتم. یعنی می خواستم بزنم زیر گریه و بگم دنبال آقاجانم می گردم ولی نمی تونستم.

گفت: چرا حرف نمی زنی؟!

همین موقع یکی دیگه از سربازها صداش زد: حمید داری چکار می کنی! باید زدتر اینجا رو خالی کنیم مگه نشنیدی فرمانده چی گفت؟

برگشت یه نگاهی به به اون دوستش کرد.

- الآن میام.

همینطور که داشت بلند می شد بره بدون اینکه نگام کنه گفت:« پاشو پسر جون تا سرشون گرمِ آروم برو بیرون. پاشو تا تو رو هم نبستن به تیر»!!!

حصیر و کشید روی سرم و رفت. نفس نفس می زدم انگار تازه یاد گرفته بودم نفس بکشم، دستام یخ کرده بود و تو اون گرمای تیرماه مشهد داشت می لرزید. دوباره دور و برمو نگاه کردم ولی هیچ اثری از آقاجان نبود.

- خدایا! آخه آقاجانم کجاست؟ چرا پیداش نمی کنم؟ اصلاً برم یا بمونم؟ من که هرچی می گردم پیداش نمی کنم!!

دوباره سربازه اومد کنارم وایساد و طوری که کسی نفهمه یه لگد زد به حصیر، تو که هنوز اینجایی بچه جون، مگه نگفتم برو؟! می دونی اگه بکشنت مادر بیچاره ات باید چکار کنه؟ پاشو دیگه پاشو. من حواسشونو پرت می کنم تو هم زود برو.

آروم رفت و دوباره مشغول بردن جناه ها شدن.

گریه ام گرفته بود. من فقط اومده بودم دنبال آقاجانم بگم آبجی زینبم داره میاد دنیا. ولی آقاجان نیست، هرچی می گردم نمی بینمش. دلم نمی خواست برم ولی چاره ای نداشتم باید به خانم جان می گفتم چی شده. تازه اصلاً شاید آقاجان هم رفته باشه خونه.

# ادامه دارد

#یاد داشت_های_یک_طلبه

 نظر دهید »

.: درد دلـــهای حضرت امیر (ع) 37:.

26 تیر 1397 توسط خادم الشهدا

« هرگونه نشر و کپی برداری از مطالب بدون ذکر منبع و آدرس وبلاگ شرعاً جایز نمی باشد.»

درد دل های حضرت امیرعلیه السلام.

ترجمه بخشی ازخطبه۱۶۲

شکوه ازستم های معاویه:

بیا وداستان پسرابوسفیان رابه یادآور،که روزگارمرابه خنده آورد،بعدازآن مراگریاند.

سوگندبخداکه جای شگفتی نیست،کارازبس عجیب است که شگفتی رامی زدایدوکجی وانحراف می افزاید.

مردم کوشیدند(نور)خدارادرداخل چراغ آن خاموش سازند،

جوشش زلال حقیقت راازسرچشمه آن ببندند، چراکه میان ومن وخود،آب راوَبا آلودکردند۰

اگرمحنت آزمایش از ما واین مردم برداشته شود،آنان رابه راهی میبرم که سراسرحق است،

واگربه گونه دیگری انجامد.

(باحسرت خوردن برآنهاجان خویش رامگذارکه خداوندبرآنچه می کنندآگاه است)

 « ادامه دارد »

 نظر دهید »

.: درد دلـــهای حضرت امیر (ع) 36 :.

26 تیر 1397 توسط خادم الشهدا

«هر گونه نشر و کپی برداری از مطالب بدون ذکر منبع و آدرس وبلاگ شرعاً جایز نمی باشد»

خطبه۱۵۹

وصف کشورداری خویش:

باشمابه نیکویی زندگی کردم، وبه قدرتوان ازهرسونگهبانی شمادادم، وازبندهای بردگی وذلت شمارانجات داده، وازحلقه های ستم رهایی بخشیدم، تاسپاسگزاری فراوان من برابرنیکی اندک شماباشد،وچشم پوشی از زشتی بسیارشما که به چشم دیدم وبابدن لمس کردم….

 «ادامه دارد»

 نظر دهید »

.: درد دلـــهای حضرت امیر (ع) 35 :.

26 تیر 1397 توسط خادم الشهدا

« هرگونه نشر و کپی برداری از مطالب بدون ذکر منبع و آدرس وبلاگ شرعاً جایز نمی باشد.»

درد دل های حضرت امیرعلیه السلام.

بخشی ازخطبه۱۵۸

خبرازآینده دردناک بنی امیه:

خداوندازدرون ترس ووحشت، وازبیرون، شمشیررابرآنهامسلط خواهرکرد.که آنان مرکب های عصیان ونافرمانی وشتران بارکش گناهانند..

من پیاپی سوگندمی خورم که پس ازمن، بنی امیه خلافت راچونان خلط سینه بیرون می اندازند، وپس ازآن دیگر،

تاشب وروز از پیِ هم درگردش است مزه حکومت رابرای باردیگرنخواهندچشید…

« ادامه دارد»

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 26
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه کوثر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
    • اعیاد
  • اخبار مدرسه
  • نهج البلاغه
  • مناسبت ها
  • انتظار
  • داستان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس